ماجراي دخترك و رودخانه
 
I Love CocaCola
 
 
جمعه 15 مهر 1390برچسب:, :: 19:28 ::  نويسنده : علی

دو نفر كه ادعاي معتقد بودن داشتند و مراحلي از سير و سلوك را گذرانده بودند و از ديري به دير ديگر سفر مي كردند ، سر راه خود دختري را ديدند در كنار رودخانه ايستاده بود و ترديد داشت از آن بگذرد. 

وقتي ان دو نزديك رودخانه رسيدند دخترك از آن ها تقاضاي كمك كرد. يكي از انها بلا درنگ دخترك را برداشت و از رودخانه گذراند.

آن دو به راه خود ادامه دادند و مسافتي طولاني را پيمودند تا به مقصد رسيدند. در همين هنگام دوستش   كه ساعت ها سکوت كرده بود خطاب به همراه خود گفت:« دوست عزيز! ما  نبايد به جنس لطيف نزديك شويم. تماس با جنس لطيف بر خلاف عقايد و مقررات مكتب ماست. در صورتي كه تو دخترك را بغل كردي و از رودخانه عبور دادي.»

او  با خونسردي و با حالتي بي تفاوت جواب داد:« من دخترك را همان جا رها كردم ولي تو هنوز به آن چسبيده اي و رهايش نمي كني 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







نظرات (0)

درباره وبلاگ


من علی دانشجوی دکترای ریاضی در تهران هستم. تو این وبلاگ تصمیم دارم از هر دری صحبت کنم. می خوام هرچیز جالب که به نظرم رسید اینجا قرار بدم.
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 28
بازدید ماه : 36
بازدید کل : 31404
تعداد مطالب : 67
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1